tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image پاییز و دلتنگی

پاییز این سمفونی دلتنگ آدم ها


دارد تمام میشود


زرد و نارنجی های ِ این روزها را می بینی‌‌


صدای خِش خِش افتادن برگها رو به اتمام را می شنوی ؟


آخرین افسونگری آذر را حِس میکنی


پاییز جان، پیله کرده ام به انتهای خیالت


می خواهم با چتر خیالت


زیر بارانت قدم بزنم

پاییز جان ! نه در فکر شمردن‌‌


جوجه های آخر پاییزت هستم ،‌


و نه چشم براهِ پایکوبیِ شب یلدا ‌

فقط تو بگو پاییز جان !!‌


دلتنگیهایم را درکدام فصل جار بزنم


که بویِ تو را داشته باشد .؟!‌

پاییز جان می دانستی‌


صدای خش خش برگهایت ملودی زندگیست‌‌؟؟‌

اين پاييز هم تمام شد


تا يادم نرفته بگم که...


چقدر دلتنگ می شوند برگ های زرد و نارنجی برای لمس تنِ خیسِ زمین..‌


میدانی ، گاهی افتادن


نتیجه دلتنگی برای عزیزانی است که نیستند است..‌

راستی !آذر کوله بارش را بسته..!!


صدای پای زمستان را می شنوی




موضوعات مرتبط: نگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسب‌ها: پاییز و دلتنگی , مسعود رحیم زاده , سمیه رحیم زاده , نعمت رحیم زاده

تاريخ : یک شنبه 25 آذر 1403 | 10:40 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.